English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3936 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goby U عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
notwithstanding U بدون توجه
innocent passage U عبور بدون ضرر
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
without respect to the result U بدون توجه به نتیجه
uninterested U بی دخل وتصرف بدون توجه
value U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address U مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
values U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
persona designata U شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
blind transportation U ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
machine address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
background U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
proportional tax U مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
backgrounds U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
channel capacity U حداکثر جریانی که از یک کانال عبور میکند بدون لبریز شدن
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
textile U زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
wading crossing U عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
foreby U از پهلوی
leach U پهلوی چپ
teamwise U پهلوی هم
we began with the st chapter U پهلوی
by U پهلوی
on the north side of U پهلوی من بنشینید
juxtapose U پهلوی هم گذاشتن
at U پهلوی نزدیک
along side U پهلو به پهلوی
juxtaposed U پهلوی هم گذاشتن
juxtaposes U پهلوی هم گذاشتن
juxtaposing U پهلوی هم گذاشتن
collocates U پهلوی هم گذاردن
collocated U پهلوی هم گذاردن
we began with the st chapter U پیش =پهلوی
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
cheek by jowl U پهلوی یکدیگر
collocate U پهلوی هم گذاردن
collocating U پهلوی هم گذاردن
left wing of army U پهلوی چپ میسره
shipboard U پهلوی کشتی
alongside U پهلوی ناو
inequilateral U [دارای پهلوی نابرابر]
freeboard U پهلوی سطح ازاد
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
to pass by any one U از پهلوی کسی رد شدن
Come and sit beside(next to) me. U بیا پهلوی من بشین
right wing of army U پهلوی راست میمنه
by the board U از طرف پهلوی ناو
i went past the house U از پهلوی ان خانه رد شدم
sideswipe U برخورد کردن به پهلوی چیزی
alongside U پهلوی اسکله در کنار در طول
sideswipes U برخورد کردن به پهلوی چیزی
to poke anyone in the ribs U به پهلوی کسی سقلمه زدن
pass by U از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
sidecar U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanked U پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecars U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanking U پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
flank U پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
triptych U عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
transmission U عبور
alpha canis majoris U عبور
passages U عبور
right of way U حق عبور
passages U حق عبور
transmittal U عبور
passage U حق عبور
cross-Channel U عبور
fording U عبور از اب
right of passage U حق عبور
crossing U عبور
passage U عبور
rights of way U حق عبور
transmittancy U عبور
road haulage U حق عبور
tolls U حق عبور
passage of lines U عبور از خط
transmittance U عبور
transit U عبور
toll U حق عبور
transmissions U عبور
tolling U حق عبور
cared U توجه
advertency U توجه
note U توجه
cares U توجه
advertence U توجه
adverence U توجه
remarks U توجه
turn to U توجه
noting U توجه
inattentive U بی توجه
listless U بی توجه
heeded U توجه
re- U با توجه به
re U با توجه به
listlessly U بی توجه
oblivious U بی توجه
heeding U توجه
heed U توجه
assiduity U توجه
unconsidered U بی توجه
mindfully U با توجه
mindfulness U توجه
notes U توجه
tendance U توجه
heeds U توجه
heedfulness U توجه
regards U توجه
remark U توجه
unresponsive U بی توجه
attention U توجه
remarked U توجه
heedfully U با توجه
attentiveness U توجه
attention to orders U توجه
remarking U توجه
keeps U توجه
attendance U توجه
keep U توجه
attentions U توجه
regard U توجه
regarded U توجه
NB U توجه!
care U توجه
attendances U توجه
tolls U عوارض عبور
tessera U کلمه عبور
traversable U قابل عبور
forded U محل عبور
communication U عبور اطلاعات
practicableness U قابلیت عبور
transoceanic U عبور از اقیانوس
ford U محل عبور
passable U قابل عبور
through traffic U عبور یکسره
passageways U محل عبور
crossest U عبور کردن
passageway U محل عبور
transit U عبور کردن
transit U راه عبور
oil passage U عبور روغن
thoroughfares U راه عبور
crosses U عبور کردن
crosser U عبور کردن
cross U عبور کردن
thoroughfare U راه عبور
fords U محل عبور
tolling U عوارض عبور
band pass U نوار عبور
pass U کلمه عبور
shallow fording U عبور از اب کم عمق
wading crossing U عبور از پایاب
pass U گذر عبور
pass U عبور کردن
penstock U مجرای عبور اب
cruised U عبور کردن
cruises U عبور کردن
cruising U عبور کردن
passwords U اسم عبور
passavani U سند عبور
password U اسم عبور
current passage U عبور جریان
counter sign U اسم عبور
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2In order to be interesting you have to be mean
1old stonyface
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com